خبر هاي تازه ، عكس ، فيلم ، بازي و...
حميد رضا ، علي و ابوالفضل سه شنبه ۲۹ اردیبهشت ۹۴ ۰۹:۱۲ ۴۱۰ بازديد ۰ نظر
كدام مادر؟
كدام مادر؟
شهيد يوسف صالحى
يكى از برادران آر.پى.جى زن هنگام عمليات، تيرى به سينهاش خورد و در آب افتاد. كسى متوجه او نشد تا اين كه يكى تعريف مىكرد: صبح هنگام برگشت، صداى نالهاى شنيدم. متوجه شدم صالحى است. او را به عقب آوردم. در حين انتقال ديدم او مدام «مادر» را صدا مىزند. با خودم گفتم: «اين بندهى خدا كه ايمان قوىاى دارد، چرا در اين لحظات آخر، ائمهى اطهار عليهمالسلام را صدا نمىزند؟».
اين سؤال در ذهنم بود تا اين كه پس از شهادتش، از مادرش در مورد وصيتنامهاش پرسيدم، گفت: «يوسف صالحى در وصيتش نوشته بود چون در لحظات آخر، مادر در كنارم نيست تا سرم را بر دامانش بگذارم، دوست دارم حضرت فاطمه عليهاالسلام را به عنوان مادر صدا بزنم»، آن موقع بود كه فهميدم يوسف آن روز چه كسى را صدا مىزد.
(مجلهى جانباز، ش 111، آذر 78، ص 20)
راوى: غلامرضا شيرازى
به ارث بردن ايثار از قمر بنىهاشم عليهالسلام
«ابراهيم محمدي» مسؤول آبرسانى به خط پاسگاه زيد بود. نزديك ظهر جهت بردن آب، به مقر ما آمد. گفتم: «ابراهيم! وقت ناهار است، تا وقتى تانكر پر مىشود بيا پيش ما، ناهارت را بخور و...». حرفم را قطع كرد و گفت: «نه! نه! بچهها در خط، آب ندارند». به محض پر شدن تانكر، خداحافظى كرد و رفت. پشت سرش به راه افتادم. به خط كه رسيدم با صحنهى عجيبى روبهرو شدم؛ يك گلولهى توپ، تانكر آبرسانى را هدف قرار داده بود. پيكر ابراهيم به كنارى افتاده بود و تانكر سوراخ شده، باقيماندهى آب را بر پيكر مطهرش مىافشاند.
شهيد «ابراهيم محمدى» از هنرهاى عاشورا، ايثار ابوالفضل العباس عليهالسلام را به ارث برده بود.
(مجلهى شاهد، ش 276، ارديبهشت 77، ص 18)